برای اولین بار پامو گذاشتم تو حرم سید الشهداء
حس پا گذاشتن رو فرش های حرم و عطر حرم اینقدر زنده بود برام که.
رسیدم ب شش گوشه
نشستم و شروع کردم ب گریه کردن
اینقدر صدات زدم پیش مهربان ارباب
اینقدر صدات زدم و گریه کردم که بیهوش شدم توی شش گوشه

مهربان ارباب
گفت بلند شو دختر
بلند شو ما خواسته ی تو رو دادیم
ما خواسته ی تو رو دادیم

دو بار و با تاکید گفتن

ما خواسته ی تو رو دادیم


پاشدم و کمی اونطرف از ضریح ایستادم و نماز خوندم ب نیت هر دومون

+با نگاه شما مهربان ارباب ما
آخرش همه چی خوب تموم میشه
ممنونم بابت همه چی مهربان ارباب قشنگمون

♡♡


96/6/16

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

117.parsablog.com تضمینی | خرید فروش کفتر کاکل به سر در اصفهان <آموزش بیت باکس و پنتویک <آهنگ زدن با خودکار فست آموز دانلود موزیک Julie نگاره ی برف جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی شهرستان میبد