کارگاه الکترونیک صنعتی
استاد برگه های امتحان رو پخش میکنه

بچه ها یه نگاه به برگه میکنن و یه نگاه به هم دیگه
سخت بود
اکثر بچه ها بلد نبودن
منم کامل بلد نبودم

چند دقه بعد اکثر بچه ها دارن تقلب میکنن هر طرفمو نگاه میکنم همین وضعه
چند دقیقه ای رو تحمل کردم و بعد
بلند شدم و برگه مو سفید دادم به استاد!

استاد یه نگاه کرد و گفت چرا سفیده!
گفتم نمیخوام بنویسم استاد
وقتی که اکثر کلاس دارن تقلب میکنن!

چند لحظه متعجب نگاه کرد
و بعد گفت بنویس دختر
امتحان 6 نمره است

گفتم نه استاد ممنون
و اومدم از کلاس بیرون

بچه ها داشتن می خندیدن بهم
و به کارشون ادامه می دادن شاید

منم سرمو بالا گرفتم
و لبخند زدم محکم
:)

                             + واسه این چیزای کوچیک زیر بار
زور نرفتم
                           واسه همه ی زندگیم هم زیر بار
ظلم تون نمیرم!

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Eric دارالترجمه رسمی واژه Tricia نمونه سوالات ازمون ادواری برق صنعتی درجه2 آيينه بندان شهر عشق و تنهايي وکیل سلمان محمدی آگاه زندگی رم کرده است!.. rmsft